شیعه در لغت
در قاموس ها و فرهنگ لغات عربی، واژه شیعه به پیروان و یاران و افراد هماهنگ در امری معنا شده است.
و شِیْعَةُ الرَّجُلِ، بالکسرِ: أتْباعُهُ و أنْصارُهُ، و الفِرْقَةُ على حِدَةٍ، و یَقَعُ على الواحِدِ و الاثْنَیْنِ و الجَمْعِ، و المُذَکَّرِ و المُؤَنَّث: شیعه مرد، پیروان و یاران اویند. به یک فرقه شیعه اطلاق می شود. چنان که این کلمه بر یک، دو و چند نفر و مذکر و مونث اطلاق می شود.(1)
- الشِّیعةُ: القوم الذین یَجْتَمِعون على الأَمر. و کلُّ قوم اجتَمَعوا على أَمْر، فهم شِیعةٌ. و کلُّ قوم أَمرُهم واحد یَتْبَعُ بعضُهم رأْی بعض، فهم شِیَع: شیعه گروهی اند که بر امری اجتماع می کنند هر گروهی که بر امری اجتماع کنند شیعه اند و هر گروهی که یک امر را برگزیده اند و برخی از آنان از برخی دیگر پیروی می کنند آنان شیعه اند.(2)
شیع: أصلان: یدلّ أحدهما على معاضدة و مساعفة (مساعدة)، و الآخر على بثّ و إشادة: شین یا و عین بیانگر دو اصل و ریشه لغوی اند یکی از آن دو بر یاری و کمک دلالت می کند و دیگری بر نشر و پراکنده کردن - شیعه از یاری دهندگان و پشتیبانان است.
از تامل در عبارات مذکور به دست می آید که در معنای لغوی لفظ شیعه سه مطلب به صورت منع الخلو منظور است که عبارت اند از: 1-پیروی 2-یاری 3-هماهنگی
کاربردهای کلمه شیعه در قرآن: